دنبا بهان بود

دنباڸ بهانہ بود…
دستش دادم…

بے فایده دڸ…
بہ چشم مستش دادم…

با خنجر ڪینہ
خواست زخمم بزند…

در خویش شڪستم و
شڪستش دادم



‌‌‌‌‌‌
دیدگاه ها (۴)

دلی گرفته و چشمی به راه دارم منمخواه بی تو بمانم گناه دارم م...

سنگ هم "عاشق" شودگوهر صدایش میزنند...

مڹ ڪدام قلب راشڪستمڪدام احساس را لہڪردمڪدام خواهش رانشنیدمبہ...

امروز نه روز پدر است نه روز مادرو نه حتی روز عشقیک روز خیلی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط