زندگی ام سه قسمت بود

زندگی ام سه قسمت بود

تنهایی
آرامش
و تنهایی

بخش دوم اما مرزی بود
که انگشتانم را
روی تنت کشیدم،
تا باور کنم که می شود گاهی هم
به "تنهایی"،
خراشی عمیق زد



#حمید_جدیدی
دیدگاه ها (۳)

چقدر تو را دارم میان تنها بودنم میان شب های خستگی میان روز ه...

ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮﭼﻘﺪﺭ ﮐﺎﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩﺁﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﻼﻗﻪ...

با چشم هایت حرف دارممی خواهمناگفته های بسیاری را برایت بگویم...

بعضی وقتها زندگی خیلی سخت میشود...فقط بعضی وقتها مثلا چهل و ...

🌿 بخش ۶۱ — دل‌نوشته طنز و نورانی بهرام 🌿میهمان داشتیم و من ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط