شعر دل:
شعر دل:
کسی درون خیابان چنین خطاب شده؟
به سمت خانه برو خانه ات خراب شده
منم کسی که خدا هم به او نگاه نکرد
منم شبیه جزامی ای اجتناب شده
شبیه شیشه ی یک خانه ی رها شده ام
شکستنم به خدا در زمانه باب شده
شکایت آوردم از خودم برای خودم
کسی شدم که خودم پیش من خراب شده
و نا امیدی من هم شبیه بیماری ست
که هم خودش و هم آن دکترش جواب شده
به دین من تو نیا دین من خدایش مُرد
پس از شبی که از اندوه من به خواب شده
به چشم و عقل و دلم دیگر اعتباری نیست
که عشق دیدم و فهمیده ام سراب شده
من آمدم که ثوابی از عاشقی جویم
که سهم سینه ی من شد دلی کباب شده
#میلاد_میرزایی
کسی درون خیابان چنین خطاب شده؟
به سمت خانه برو خانه ات خراب شده
منم کسی که خدا هم به او نگاه نکرد
منم شبیه جزامی ای اجتناب شده
شبیه شیشه ی یک خانه ی رها شده ام
شکستنم به خدا در زمانه باب شده
شکایت آوردم از خودم برای خودم
کسی شدم که خودم پیش من خراب شده
و نا امیدی من هم شبیه بیماری ست
که هم خودش و هم آن دکترش جواب شده
به دین من تو نیا دین من خدایش مُرد
پس از شبی که از اندوه من به خواب شده
به چشم و عقل و دلم دیگر اعتباری نیست
که عشق دیدم و فهمیده ام سراب شده
من آمدم که ثوابی از عاشقی جویم
که سهم سینه ی من شد دلی کباب شده
#میلاد_میرزایی
۵.۴k
۱۹ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.