بنوش به سلامتی اون چندتا شونه که تابوت من رو شونه هاشونه

بنوش به سلامتی اون چندتا شونه که تابوت من رو شونه هاشونه…
سلامتی صوت قران یه بینوا…سلامتی اشکا…سلامتی خاکا…

سلامتی سنگا…سلامتی دل کندنا…سلامتی بغض کردنا…

سلامتی تنهایی زیر خاک…سلامتی روزی که نیستم…

سلامتی روزی که رفیقا فراموشم میکنید…

سلامتی روزی که هیچ یاد وخاطره ای ازم تو ذهن اطرافیانم نمی مونه…

سلامتی اون دسته افرادی که با یادشون زندگی کردم ولی هیچ وقت یادم نبودن…

سلامتی اون همه خاکی که روم میریزن تا بفهمم چقدر سنگنی میکردم رو دله بعضیا..

سلامتی روز اخر زندگیم…
دیدگاه ها (۲)

لزمت القلم وانی بحرکة اعتاب کتلة اکتب نسیتک راح اعوفک ومن را...

بعضیاخواستن برامون زیرابی برن فکرکردن خیلی زرنگنامانمیدونستن...

موسیقی عجیبی ست مرگبلند می شویو چنان آرام و نرم می رقصیکه دی...

دیشب خسته تر از هر روز بودم …کاش میشد گوشه ای می نوشتم“خدایا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط