بنشین شانه زنم زلف سیاهت گل من

بنشین شانه زنم زلف سیاهت گل من
تو بکن دلبری ازمن به نگاهت گل من


تو که شطرنج رخت برده دل از پیروجوان
افتخاریست  شوم عضو سپاهت گل من


عاشقی جرم قشنگیست  گناهی بکنیم
دوست دارم که شوم جرم و گناهت گل من


یوسف مصرنباشم که زلیخا بشوی
کاش بر فال بیفتم به چاهت گل من


قصه ی لیلی و مجنون دگر کهنه شده
چشم این سنگ صبور هست براهت گل من


توشدی شعر و غزل شاعر چشمان تو من
تو بکن دلبری از من به نگاهت گل من.
دیدگاه ها (۰)

روزگار عـوض شدمثل دفترهای قدیمی بودیمدو به دو باهمهرکدام را ...

💙بسم الله الرحمن الرحیم💙هر که روزش با سلامی برحسین(ع) آغاز ش...

می پرسد چرا اکثر آدمها توی ایران راجع به سنشان دروغ می گویند...

اینجا کهگیلویه و بویراحمد شهر لیککِ بهمئی با ۳۸ هزار نفر جمع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط