خواب بودم گونه ام را مار زد!
خواب بودم گونه ام را مار زد!
پشت پلکم عنکبوتی تار زد!
خواب دیدم زندگی جزسایه نیست!
هیچکس باهیچکس همسایه نیست!
پاسبان
می آیداما بی چراغ!
باغبان هم باتبر می رفت به باغ!
رفت شب افکار مهتابی نشد!
گریه کردم آسمان ابی نشد!
رفتم اما عشق مجذوبم نکرد!
بستر مرگ نیز مغلوبم نکرد!
ای که گفتی کاش مرگ از ما نبود!
زندگی انقدرهم زیبا نبود!
متحرک
پشت پلکم عنکبوتی تار زد!
خواب دیدم زندگی جزسایه نیست!
هیچکس باهیچکس همسایه نیست!
پاسبان
می آیداما بی چراغ!
باغبان هم باتبر می رفت به باغ!
رفت شب افکار مهتابی نشد!
گریه کردم آسمان ابی نشد!
رفتم اما عشق مجذوبم نکرد!
بستر مرگ نیز مغلوبم نکرد!
ای که گفتی کاش مرگ از ما نبود!
زندگی انقدرهم زیبا نبود!
متحرک
۱.۴k
۰۴ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.