⚫ ️🌹 پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ...
⚫ ️🌹 پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ...
.
💠 💠 💠 💠 💠 💠 💠
.
یادتان هست نوشتم که #دعا می خواندم
داشتم کنج #حرم #جامعه را می خواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکماتِ کلماتِ تو #مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحۀ #غار_حراست
خط به خط جامعه آیینۀ #قرآن #خدا ست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است
همۀ #عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شِکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانیِ دفتر دارم
#شعر هایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو .
دل ما کی به تو #ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای #باران !
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران!
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتیست حقیر ای باران!
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران!
نام تو در دل ما بود و #هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران!
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، #غدیر ای باران!
پسر #حضرت دریا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و #اسیر یم و #فقیر ای باران!
#سامرا قسمت چشمان #عطش خیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران!
بگذارید کمی از غمتان بنویسم
دو سه خط #روضه از این درد نهان بنویسم
گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب
.
بار دیگر #پسر_فاطمه و بزم شراب...
.
. "#سید_حمید_رضا_برقعی "
http://chadorkhaki2.blog.ir/
.
اینجا هوابارونیه☔ 🌂
.
آقا خیلی دلتنگ سامراتم😢
. لحظه به لحظه ش رو یادمه؛حتی اون صبحانه ی نذریکه توکوچه های خاکیت مهمونمون کردی😭
.توروخداامسال باز بطلب
.
💠 💠 💠 💠 💠 💠 💠
.
یادتان هست نوشتم که #دعا می خواندم
داشتم کنج #حرم #جامعه را می خواندم
از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد
محکماتِ کلماتِ تو #مسلمانم کرد
کلماتی که همه بال و پر پرواز است
مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است
کلماتی که پر از رایحۀ #غار_حراست
خط به خط جامعه آیینۀ #قرآن #خدا ست
عقل از درک تو لبریز تحیر شده است
لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است
همۀ #عمر دمادم نسرودیم از تو
قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو
من که از طبع خودم شِکوه مکرر دارم
عرق شرم به پیشانیِ دفتر دارم
#شعر هایم همه پژمرد و نگفتم از تو
فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو .
دل ما کی به تو #ایمان فراوان دارد
شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد
بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم
رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم
تا تو را گم نکنم بین کویر ای #باران !
دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران!
من زمین گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست
کلماتم کلماتیست حقیر ای باران!
یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود
یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران!
نام تو در دل ما بود و #هدایت نشدیم
مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران!
ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد
ما که از نسل غدیریم، #غدیر ای باران!
پسر #حضرت دریا! دل ما را دریاب
ما یتیمیم و #اسیر یم و #فقیر ای باران!
#سامرا قسمت چشمان #عطش خیزم کن
تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران!
بگذارید کمی از غمتان بنویسم
دو سه خط #روضه از این درد نهان بنویسم
گریه بر داغ شما عین ثواب است ثواب
.
بار دیگر #پسر_فاطمه و بزم شراب...
.
. "#سید_حمید_رضا_برقعی "
http://chadorkhaki2.blog.ir/
.
اینجا هوابارونیه☔ 🌂
.
آقا خیلی دلتنگ سامراتم😢
. لحظه به لحظه ش رو یادمه؛حتی اون صبحانه ی نذریکه توکوچه های خاکیت مهمونمون کردی😭
.توروخداامسال باز بطلب
۳.۱k
۱۲ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.