از من جدا مشو که تمنای من تویی

از من جدا مشو که تمنای من تویی
مهتاب خلوت شب تنهای من تویی
دانم تو آسمانی و من خاک درگهت
آرامش بهانه ی بیجای من تویی
امروز را به یاد تو می آورم بسر
آغاز روز دیگر و فردای من تویی
پیمانه ام تهی است خمارم ز هجر تو
جام و سبو و باده و مینای من تویی
پر پر کنم به راه تو گلهای عمر را
تا بوستان هستی پایای من تویی
موج بلای عشق تو جان را کشد بکام
همچون حباب دورم و دریای من تویی
خندد نسیم صبح به شمع وجود من
باز آ که آخرین دم دنیای من تویی..
گل یاس.....
دیدگاه ها (۱)

❤❤❤❤❤

❤❤❤❤❤

دستور بده شاعر چشمان تو باشممجبور که نه ...گوش به فرمان تو ب...

❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤ ❤ سلام❤صبحتوڹ بخیر ❤سرتوڹ سبز ❤ لب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط