📝 ️📘 📕 📙 📗 📝 ️🍂 🍃
📝 ️📘 📕 📙 📗 📝 ️🍂 🍃
روزی ملا به دهکده ای می رفت در بین راه زیر درخت گردوئی به استراحت نشست و در نزدیکی اش بوته کدوئی را دید.
ملا به فکر فرو رفت که چگونه کدوی به این بزرگی از بوته کوچکی بوجود می آید و گردوی به این کوچکی از درختی به آن بزرگی؟
سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! آیا بهتر نبود که کدو را از درخت گردو خلق می کردی و گردو را از بوته کدو؟
در این حال گردوئی از درخت بر سر ملا افتاد و برق از چشمهایش پرید و سرش را با دو دست گرفت و با ترس از خدا گفت:
پروردگارا! توبه کردم که بعد از این در کار الهی دخالت کنم؛ زیرا هر چه را خلق کرده ای حکمتی دارد و اگر جای گردو با کدو عوض شده بود که من الآن زنده نبودم!!!
#داستان
📖 داستان_متن کتاب_دلنوشته_حرف_حساب_متن_حکیمانه در کانال زیر👇 🏻 👇 🏻 👇 🏻 👇 🏻 به کانال ما خوش امدید
https://telegram.me/joinchat/BYPaDjwkzxmzQVZpCAuWLA
روزی ملا به دهکده ای می رفت در بین راه زیر درخت گردوئی به استراحت نشست و در نزدیکی اش بوته کدوئی را دید.
ملا به فکر فرو رفت که چگونه کدوی به این بزرگی از بوته کوچکی بوجود می آید و گردوی به این کوچکی از درختی به آن بزرگی؟
سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا! آیا بهتر نبود که کدو را از درخت گردو خلق می کردی و گردو را از بوته کدو؟
در این حال گردوئی از درخت بر سر ملا افتاد و برق از چشمهایش پرید و سرش را با دو دست گرفت و با ترس از خدا گفت:
پروردگارا! توبه کردم که بعد از این در کار الهی دخالت کنم؛ زیرا هر چه را خلق کرده ای حکمتی دارد و اگر جای گردو با کدو عوض شده بود که من الآن زنده نبودم!!!
#داستان
📖 داستان_متن کتاب_دلنوشته_حرف_حساب_متن_حکیمانه در کانال زیر👇 🏻 👇 🏻 👇 🏻 👇 🏻 به کانال ما خوش امدید
https://telegram.me/joinchat/BYPaDjwkzxmzQVZpCAuWLA
۱.۰k
۰۲ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.