دلم میخواست آغوشت را برایم باز کنی و من درآغوشت فرو برم س
دلم میخواست آغوشت را برایم باز کنی و من درآغوشت فرو برم سرم را بر بازوانت فرو کنم وسرم را بزارم روی قلبت صدایش را بشنوم و دست درخرمن آرامش بخش موهایت کنم و من مانده ام این حسرت که از دست داده ام این آغوش را وهرروز ثانیه هارا میشمارم برای رفتن رفتنی پراز حسرت که نمیتوانم دست درموهایت کنم نمیتوانم دربغلت آروم شوم عجب روزهای حسرت باری میگذرانم وچقدر دلتنگتم
۱۴۰۱/۶/۹
ساعت ۹صبح
دلنوشته
۱۴۰۱/۶/۹
ساعت ۹صبح
دلنوشته
۱۷.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.