محمدرضازائری

#محمدرضا_زائری:



پیام #غدیر؛ #حرمت_انسان



جوهر عقیده دینی و بنیان نظام فکری #اسلام حرمت

شگفت انگیز جان و مال و آبروی #انسان هاست.



و این برای پاسداشت حرمت انسان است که در

تعالیم #امیر_مؤمنان گنجی بی نظیر و کان استعداد و

شایستگی معرفی می شود:



الناس معادن کمعادن الذهب والفضة!

#مردم گنج و معدن و کان و گوهرند،



همچون معدن های طلا و نقره!

یعنی به ظاهر ناصاف و ناپاک سنگ نگاه نکن ،

باید از این سنگی و سیاهی بگذری و طلای درونش را کشف کنی!

امیر مؤمنان انسان ها را به درونشان می بیند



و استعدادهایشان را می ستاید،



لیاقت هایشان را، درونشان را

و برای همین می تواند تلخی امروزشان را به امید شیرینی فرداها تحمل کند!



چنان که فرزندش موسای صدر فرمود:

من در برخورد با جوانان ناهمدل و ناهمراه، یک چشم را می بندم

و یک چشم را باز می کنم،

چشمی را به وضع امروزشان می بندم

و چشمی را به درخشش فردایشان می گشایم!

#امام و پیشوای غدیر انسان را چنین حرمت می گذاشت

و به این انسان اعتماد می کرد و

به این انسان #آزادی و #اختیار انتخاب و تصمیم گرفتن می داد،

چون به #کرامت_انسانی خداداد او به شدت حساس بود!

اگر با کافران و مشرکان و ستیزه جویان و دین ستیزان هم شدت داشت

از همین رو بود که حرمت انسانی خود را لگدمال کرده بودند

و کرامت انسانی خود را پاس نمی داشتند.

#پیشوایان_دین این وسواس و حساسیت را با حداکثر ممکن و قابل تصور به پیروان خود منتقل کرده اند

و نه تنها آبرو و جان بلکه حتی جسم مادی او را حرمت گذاشته اند

تا جایی که اگر حتی یک زخم و آسیب ناروا به پوست بدن کسی برسانید

شرعا و قانونا مسؤولید و باید دیه پرداخت کنید!

در خاطرات #امام_خمینی نقل شده

که وقتی یکی از فرزندان خانواده در بازی و دعوای کودکانه آسیبی به فرزند یکی از بستگان زد

ایشان دیه آن آسیب جزئی را به پدر آن کودک پرداخت کرده بودند!

این وسواس و حساسیت از صاحب دین ریشه می گیرد

و در تعالیم او سرچشمه دارد،

چنان که گفته اند

وقتی نوزادی در آغوش #پیامبر بود

و ناگهان لباس پیامبر را آلوده کرد،

مادرش سراسیمه از شرم خواست

کودک را از آغوش پیامبر بیرون بکشد

اما حضرت به مادرش که آشفته شده بود



فرمود آرام باش و بگذار کارش را بکند، او را مضطرب نکن!

پیامبر خدا حتی به آرامش خاطر و آسایش روان طفلی خُرد این گونه توجه می کند،

چه رسد به آبرو و حرمت بزرگسالی او!

به پیروانش آموخته بود

که با همه مخلوقات خدا چنین باشند

و نسبت به همه چیز این گونه حساس بود،

به این که گیاهی از ریشه کنده نشود

و بر استری بارکش ، بیش از تحملش بارسنگین نگذارند

و گربه ای تشنه یا سگی گرسنه را بی توجه رها نکنند!

اینگونه است که اسلام به انسان اعتماد دارد

و به آگاهی و توان او برای قدم برداشتن و پیش رفتن خوشبین است!

نقل کرده اند

که وقتی دزدی جوان به خانه #مرحوم_سید_مهدی_قوام رفته و ناگهان با او روبرو شده بود،

این مرد خدا پیش از هر چیز نگران ترسیدن و هول کردن دزد بوده

و دست بر سینه می گذارد

و می گوید: مبادا بترسی، به جدم قسم با تو کاری ندارم !

و بعد از آن که از او پذیرایی می کند

و موجودی ناچیز خانه اش را به او می بخشد

و با دست پر روانه اش می سازد

در هنگام خداحافظی به او می گوید:

پیشنهاد می کنم که دست از دزدی برداری!

دزدی دلهره و اضطراب دارد

و حیف دل تو جوان است که این گونه بلرزد!

برو این چهار تکه را بفروش و به کاری بزن و مشغول شو!

فرزندان مکتب #علی این گونه انسان می سازند

و آدم درست می کنند. می گویند

از فردا همان جوان دزد مشغول میوه فروشی شد

و بر در خانه #روحانی محل می ایستاد

و می گفت خانه این سید قبله من است!

آدم ساختن و انسان درست کردن از دزدها



و بزهکارها کار #فرزندان_علی و #پیام_غدیر است!



احترام گذاشتن به انسان و کشف طلاو نقره استعدادها و لیاقت ها از دل سنگ ها و سیاهی ها

و البته معدن کاری و معدن کاوی سختی و تلخی و دشواری دارد!



لباس آدم سیاه می شود،

نفس آدم می گیرد،

رنگ و روی آدم را خاک و گل برمی دارد!

اگر کسی بخواهد لطمه ای به آبرویش وارد نشود

و گردی به سر و رویش ننشیند معلوم است

که نمی تواند معدن کار باشد و آن وقت باید به طور طبیعی به همه بد و بیراه بگوید

و همه را گمراه و بی دین و جهنمی بخواند و ...

اما مشکل این جاست که او تحمل معدن کاویدن و عرق ریختن نداشته است!

و بدون تعارف، امروز

#روحانیت و #حوزه های_علمیه و 3مبلغا
دیدگاه ها (۱)

غدیر روز شوروشعف است و سالیان سال است که سینه‌به‌سینه روایتش...

یک سوال علامه حسن زاده آملی زنده هستند؟؟

کافیستصبح کهچشمانت را باز میکنیلبخندی بزنی جانمصبح که جای خو...

حافظ هم یجایی از این زندگی خسته شده و گفته...خرم آن روز کز ا...

بسم الله الرحمن الرحیمپیام تبریک به مناسبت هفته کتاب ، کتابخ...

ساعت از نیمه شب گذشته . مایکی به نامه ای که دختر نوشته بود خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط