پارت ۵
پارت ۵
______________________________________________
(مایکی در حال زنگ زدن)
ا/ت:تلفونو برداشت:الو
مایکی:سلام من سانو مانجیرو هستم
ا/ت:سلام اقای سانو
مایکی:لطفا بهم بگو مایکی
ا/ت:خیله خب مایکی بفرمایید
مایکی:میشه یه قرار داخل ساختمون بونت بزاریم
ا/ت:برای چی
مایکی:شما بیاید من بهتون میگم
ا/ت:باش
مایکی:فردا ساعت ۴ عصر خوبه؟
ا/ت:باش پس فردا میبینمتون خدافظ
مایکی:خدافظ
(قط کردن تلفن)
مایکی:ایول
مایکی درو باز کرد که بره بیرون یه هو ران و ریندو و سانزو باهم افتادن
مایکی:شما ها فال گوش وایساده بودین؟
ران و ریندو و سانزو بلند شدن
سانزو:مگه میشه وقتی دارین با بیبی من صحبت میکنین من حرفاتونو گوش ندم
ران:چی بیبیه تو....زرشک....بیبیه من
ریندو:نه نه نه شما ها کاملا در اشتباهاین اون بیبیه منه
مایکی:ببندین در گاله هارو ا/ت فردا قراره بیاد خوشحالم نزنین تو ذوقم....لشتونو جمع کنین برین بیرون
(پرش زمانی داخل ساختمون بونتن)
____________________________________________
ادامه دارد.....
______________________________________________
(مایکی در حال زنگ زدن)
ا/ت:تلفونو برداشت:الو
مایکی:سلام من سانو مانجیرو هستم
ا/ت:سلام اقای سانو
مایکی:لطفا بهم بگو مایکی
ا/ت:خیله خب مایکی بفرمایید
مایکی:میشه یه قرار داخل ساختمون بونت بزاریم
ا/ت:برای چی
مایکی:شما بیاید من بهتون میگم
ا/ت:باش
مایکی:فردا ساعت ۴ عصر خوبه؟
ا/ت:باش پس فردا میبینمتون خدافظ
مایکی:خدافظ
(قط کردن تلفن)
مایکی:ایول
مایکی درو باز کرد که بره بیرون یه هو ران و ریندو و سانزو باهم افتادن
مایکی:شما ها فال گوش وایساده بودین؟
ران و ریندو و سانزو بلند شدن
سانزو:مگه میشه وقتی دارین با بیبی من صحبت میکنین من حرفاتونو گوش ندم
ران:چی بیبیه تو....زرشک....بیبیه من
ریندو:نه نه نه شما ها کاملا در اشتباهاین اون بیبیه منه
مایکی:ببندین در گاله هارو ا/ت فردا قراره بیاد خوشحالم نزنین تو ذوقم....لشتونو جمع کنین برین بیرون
(پرش زمانی داخل ساختمون بونتن)
____________________________________________
ادامه دارد.....
۶.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.