ویو یجی
ویو یجی
کمرم زخم شده بود با چاقو زده بودن الان بشون میگفتم دیگ نمیزاشتن کار کنم
جبعه کمکی رو ورداشتم
کای:ببینم چیزیت شده
+ها..نه..ن..ه فقط خوردم زمین پام یکم زخم شده
_میخای برات ببندم
+نه چیزی نیس ی زخم کوچیکه
رفتم تو دستشویی لباسمو در اوردم خونریزی زیادی داشتم نمیخاستم کسی بفهمه
خون هارو پاک کردم بتادین زدم
داشت عین سگ میسوخت
یجی از درد چشماشو بست نفس عمیقی کشید
یجی کمرشو باند پیچی کرد دستاشو شست از درد زیاد افتاد رو زمین
ویو تهیونگ
با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم برایان بود
+بله
_رئیس پلیس ها دنبالتونن فهمیدن شما مافیا هستین رد مارو زدن لطفا سریع تر بیایین فرودگاه باید از کره خارج شید
تهیونگ بلند شد نشست رو تخت
+لعنتی(داد)کدوم عوضی لو داده(داد)
_بکیون
+پیداش کنید اون اشغالو(داد)
تهیونگ گوشیو قط کرد
چشمش به کاغذی ک یجی گذاشته بود افتاد
________
من ماموریت دارم معلوم نیست کی بیام صبحانتو
بخور بعدا میبینمت :)
________
لعنتی حالا چیکار کنم
تهیونگ گوشیشو ور داشت به یجی زنگ زد
ولی خاموش بود!
حالا باید چیکار کنم
کمرم زخم شده بود با چاقو زده بودن الان بشون میگفتم دیگ نمیزاشتن کار کنم
جبعه کمکی رو ورداشتم
کای:ببینم چیزیت شده
+ها..نه..ن..ه فقط خوردم زمین پام یکم زخم شده
_میخای برات ببندم
+نه چیزی نیس ی زخم کوچیکه
رفتم تو دستشویی لباسمو در اوردم خونریزی زیادی داشتم نمیخاستم کسی بفهمه
خون هارو پاک کردم بتادین زدم
داشت عین سگ میسوخت
یجی از درد چشماشو بست نفس عمیقی کشید
یجی کمرشو باند پیچی کرد دستاشو شست از درد زیاد افتاد رو زمین
ویو تهیونگ
با صدای گوشیم از خواب بیدار شدم برایان بود
+بله
_رئیس پلیس ها دنبالتونن فهمیدن شما مافیا هستین رد مارو زدن لطفا سریع تر بیایین فرودگاه باید از کره خارج شید
تهیونگ بلند شد نشست رو تخت
+لعنتی(داد)کدوم عوضی لو داده(داد)
_بکیون
+پیداش کنید اون اشغالو(داد)
تهیونگ گوشیو قط کرد
چشمش به کاغذی ک یجی گذاشته بود افتاد
________
من ماموریت دارم معلوم نیست کی بیام صبحانتو
بخور بعدا میبینمت :)
________
لعنتی حالا چیکار کنم
تهیونگ گوشیشو ور داشت به یجی زنگ زد
ولی خاموش بود!
حالا باید چیکار کنم
۳.۵k
۱۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.