روزی قلب زنی را لمس کردم

روزی قلب زنی را لمس کردم
که همه ی مردم شهر
تن او را لمس کرده بودند!
زن از تمام آن ها گریخت
به آغوش من پناه آورد...
و من همان جا
در همان لحظه فهمیدم
فاصله ی بین رفتن و ماندن
گاهی در تفاوتِ لمس کردن است!
دیدگاه ها (۳)

دلم میخواهد یکبار به مراسم اهدای جوائر نوبل بروم ،تا رسیدم ب...

نکنددست، کسی.."دست تو را"لمس کند..کاشاین دلهره اینقدر دل آزا...

‌ این زن کیستکه در من نفس می کِشد...؟!من سالها پیش، مُرده ام...

دلم یک ترانه ی غمگین خارجی میخواهد...با زبانی که نمیفهمم چیس...

زیبایی عشق

گاهی آدم چیزی را از دست نمی‌دهد؛خودش را لابه‌لای دوست‌داشتنی...

‌گاهی آدم چیزی را از دست نمی‌دهد؛‌خودش را لابه‌لای دوست‌داشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط