تک پارتی یونگی
تک پارتی یونگی
یواش آهسته در باز کردم اومدم داخل نگاهی انداختم داخل خونه یونگی روی مبل دراز کشیده بود چشماش بسته بود اخ که چقدر دلم براش تنگ شده بود چند هفته ای میشه که رفته بودم با دوستام مسافرت اروم اروم به طرفش رفتم روی میز روبه روی مبل نشستم اروم به سمتش رفتم بوسه اروم روی لپش گذاشتم بی قرار تر شدم به سمت لباش رفتم بوسه عمیق کوتاهی زدم چشام بسته شد میخواستم عقب بکشم یهو دستش گذاشت پشت گردنم بوسه عمیق تر کرد با لبام بازی کرد از هم جدا شدیم
یونگی: با صدای بم جذابش ...اومدی چاگی ...منو کشید توی بغلش کشیدم روی خودش نفس عمیقی کشید گفت دلم برات تنگ شده بود...
منم همینطور عشقم
یونگی: بریم روی تخت بخوابیم (از اون خوابا ن منحرفا خواب ادمی😂) به سمت اتاق رفتیم روی تخت خوابیدیم
پایان درخواستی دارین زیر همین پست بگید موضوع هم بدید کامنت بزارید 5تا مرسیییبیییییییییییییی
یواش آهسته در باز کردم اومدم داخل نگاهی انداختم داخل خونه یونگی روی مبل دراز کشیده بود چشماش بسته بود اخ که چقدر دلم براش تنگ شده بود چند هفته ای میشه که رفته بودم با دوستام مسافرت اروم اروم به طرفش رفتم روی میز روبه روی مبل نشستم اروم به سمتش رفتم بوسه اروم روی لپش گذاشتم بی قرار تر شدم به سمت لباش رفتم بوسه عمیق کوتاهی زدم چشام بسته شد میخواستم عقب بکشم یهو دستش گذاشت پشت گردنم بوسه عمیق تر کرد با لبام بازی کرد از هم جدا شدیم
یونگی: با صدای بم جذابش ...اومدی چاگی ...منو کشید توی بغلش کشیدم روی خودش نفس عمیقی کشید گفت دلم برات تنگ شده بود...
منم همینطور عشقم
یونگی: بریم روی تخت بخوابیم (از اون خوابا ن منحرفا خواب ادمی😂) به سمت اتاق رفتیم روی تخت خوابیدیم
پایان درخواستی دارین زیر همین پست بگید موضوع هم بدید کامنت بزارید 5تا مرسیییبیییییییییییییی
۸.۱k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.