Part

Part³⁸

داشتم مدام این کلمه رو با خودم تکرار میکردم انقد گفتم ک ی ۳۰ مینی گذشت و در باز شد.‌‌‌‌...گوه خانوم اومد تو

_چته باز چی میخوای

×ببینم تو هنوز ادم نشدی نه

_بیا برو گمشو باباااااااا

×خب ب بزرگی خدم میخشمت

_اره اره تو ک راست میگی

×(چشم غره)

_گفتم چی میخوای کری

×زود باش برو برام غذا درست کن

_کلفت بابات غلام سیاه اون همه خدمتکار برو ب اونا بگو چرا من

×خب دیگ میخوام ت درست کنی

_شرمنده حالا گمشو بیرون

×خیله خب باشه دارم برات

رفت بیرون

اهههه اهههه دختره هرزه پر عشوه فک کرده من نوکرشم خبر مرگش الاهی

۱۰ مین تو فکر بودم ک باز در باز شد
فک کردم دوباره هانائه پس گفتم

_اههههه تو چه سیریشی‌‌ ه....

اومدم بقیه حرفمو بزنم ک جونگ کوکو دیدم

سریع بلند شدمو گفتم

_ا...‌ارباب

+دختره ی هرزه به چه حقی ب حرف عشق من گوش نمیدیو اینطوری بش میگی(داد)

_....‌ا‌..‌ارباب.‌.ی..بخدا

+خفه شوووووو گمشو بیرون براش غذا درست کن

_چ....چشم

سریع رفتم بیرون تو اشپزخونه براش غذا درست کردم

کوک ویو

هانا اومد ماجرا رو برام گف منم از اون جایی ک اصن اعصاب نداشتم رفتم حرسمو سر ا/ت خالی کردم

+من میرم تو اتاقم

×باشه

رفتم تو اتاقم نشستم پای پرونده ها

داشتم دونه دونع چکشون میکردم ک گوشیم زنگ خورد

ی شماره ناشناس بود....برش داشتم

(علامتش#)

+بفرمایید(سرد)

#جئون جونگ کوک میخوای بدونی اون عکسا واقعین یا نه؟

+چی داری میگی تو

#همش زیر سر اون دختریه ک بخاطرش داری ا/ت بیچاره رو عذاب میدی

اومدم حرف بزنم ک گوشی قط شد

ینی هیچ کودوم از این عکسا واقعی نبود؟؟؟اصن این کی بود؟؟؟اسم ا/تو از کجا میدونست

کلی سوال جواب دادع نشده تو ذهنم بود....تصیمم گرفتم این شماررو بدم ب بادیگاردام راجبش تحقیق کنن ببینن چیه...

(شرایط نداریم ی کوچولو لایک و کامنتا بره بالا میزارم)

(بچه ها یکم از این متن رو یکی از فالورام پیشنهاد داد منم دیدم قشنگه گفتم براتون بزارمش)
دیدگاه ها (۸۹)

High:))))

بدترین حس جهان...

Hih..

هیچ وقت یادت نره:)))

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

هرزه ی حکومتی پارت ۵ بیدار شدم...تو اتاق بودم رفتم سمت در دس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط