ناگهان آمد و دلشور ب دلها انداخت

ناگهان آمد و دلشورہ بہ دل‌ها انداخت
عشق، این‌گونہ جهان را بہ تقلّا انداخت

قطرہ از ابر جدا شد ڪہ بہ دریا برسد
تشنگے، دام بہ اندازه‌ے صحرا انداخت

ترس در جامه‌ے صبر آمد و دستم را بست
ڪار امروز مرا باز بہ فردا انداخت

عقل چون در قلمم جوهرِ معنا می‌ریخت
عشق در دفتر خود، نام مرا جا انداخت

آنقدَر در طلبِ هیچ دویدم ڪہ سراب
ڪودڪِ شوق مرا عاقبت از پا انداخت

هیچ جز تڪیہ به خوش‌عهدے ایّام نبود
اشتباهے ڪہ دلم گردن دنیا انداخت

مثل "سهراب" دلم از همہ عالم ڪہ گرفت
قایقے ساخت و یڪ روز بہ دریا انداخت...

#پوریا_شیرانی

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه_ها #دلنوشته
#خاص #دلنویس #عشقولانه #دلتنگی
#دلبرانه
دیدگاه ها (۰)

اگر حبیب تویی مشکلی ندارد عشقاگر طبیب تویی درد هم دوا دارد.....

[💜🤦🏻‍♀؛]گاھ می‌پرسند از من عـٰاشقش هستی هنوز؟بی‌تفـٰاوت بودن...

امشب به یاد مخمل زلفِ نجیب توشب را چو گربه‌ای که بخوابد به د...

روحم تازه می شودوقتی توپیراهن تماشایت رابر تن چشمانم می پوشا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط