...
...
صَدیقیَ الأبَدی ... وَداعاً یا عَضُدِی
خداحافظ ای دوست همیشگی من و ای یار و یاور من
یا رُکنی فی الشِّدَدِ ... عباسُ یا سَندِی
خداحافظ ای تکیه گاه من در سختی ها و ای پشتیبان من
مِن بَعْدِکَ اشْتَعَلَتْ ... رُوحی و ما سَکَنَت
بعد از تو روحم پر از غم و غصه شد و آرام نگرفت
و زینبٌ ضُرِبَتْ ... و بَعدَها سُبِیَتْ
بعد از تو زینب کتک خورد و به اسارت رفت
یا أخیْ الحَبیب ْ... أنتَ أنتَ لی طَبیب
ای برادر عزیزم تو طبیب دردهای منی
أشرقتْ دِماک ... ثّمَّ سِرْتَ للمَغِیب
خون تو چون خورشید درخشید و سپس غروب کردی
إنّنَی هُنا ... یا أخی هُنا غَریب
ای برادرم! من اینجا غریبم
یا أخی الحَبیب
ای برادر عزیزم
.
.
به تاریخ؛ تاسوعای 1437
صَدیقیَ الأبَدی ... وَداعاً یا عَضُدِی
خداحافظ ای دوست همیشگی من و ای یار و یاور من
یا رُکنی فی الشِّدَدِ ... عباسُ یا سَندِی
خداحافظ ای تکیه گاه من در سختی ها و ای پشتیبان من
مِن بَعْدِکَ اشْتَعَلَتْ ... رُوحی و ما سَکَنَت
بعد از تو روحم پر از غم و غصه شد و آرام نگرفت
و زینبٌ ضُرِبَتْ ... و بَعدَها سُبِیَتْ
بعد از تو زینب کتک خورد و به اسارت رفت
یا أخیْ الحَبیب ْ... أنتَ أنتَ لی طَبیب
ای برادر عزیزم تو طبیب دردهای منی
أشرقتْ دِماک ... ثّمَّ سِرْتَ للمَغِیب
خون تو چون خورشید درخشید و سپس غروب کردی
إنّنَی هُنا ... یا أخی هُنا غَریب
ای برادرم! من اینجا غریبم
یا أخی الحَبیب
ای برادر عزیزم
.
.
به تاریخ؛ تاسوعای 1437
۲۳۸
۰۱ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.