و تو

و تو
آن شعر محالی که هنوز
با دو صد دلهره در حسرت آغاز توام
چشم بگشای و مرا باز صدا کن
" ای عشق"
که من از لهجه ی چشمان تو 
شاعر بشوم
و تو را سطر به سطر
و تو را بیت به بیت
و تو را عشق به عشق ...
شاید این بار تو را پیش تو 
با مرگ خود آغاز کنم ...

#حمید_مصدق
دیدگاه ها (۱۴)

.برایم شعر بفرست حتی شعرهایی که عاشقان دیگرتبرای تو می گویند...

هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیستهر کجا پا میگذارم #دامنی...

ما به ناخن تار و پود جِسم از هَم کَنده ایم خواه تار سُبحه گر...

تا دست دل از جاده کوتاه ماندچشم منتظراز قاب پنجره مسافر می خ...

💕وقتی که روح عشق رااینگونه عریان می کنی درواژه های شعر من گو...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

"تقصیر دلم نیست تماشای #تو زیباست"#چشمان پر از #عاطفه و #مهر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط