🕸ℐ𝓉 𝓌𝒶𝓈 𝓂𝒴 ℘ℓℯ𝒶𝓈𝓊𝓇ℯ 𝓊𝓃𝓉𝒾ℓ 𝓃ℴ𝓌❤️‍🩹

🕸ℐ𝓉 𝓌𝒶𝓈 𝓂𝒴 ℘ℓℯ𝒶𝓈𝓊𝓇ℯ 𝓊𝓃𝓉𝒾ℓ 𝓃ℴ𝓌❤️‍🩹


ترجمه : دل خوشیه من بود تا اینکه...🎭


🅿۱۶:

ویو ا/ت
خیلی از این حرف شون ناراحت شدم...حداقل جلوی من اینو نمی‌گفتید...
که دیدم یه لحظه ته با عصبانیت کامل اومد تو ماشین و در رو محکم‌ بست و راه افتادیم...خیلی ترسیدم برای همین چیزی نگفتم..

ویو ته
بعد از چند مین جروبحث با مامان و بابام اومد بیرون و رفتم تو ماشین که با ا/ت بریم خونه..تابلو بود که خیلی ناراحت و ترسیده...تو راه‌ که چیزی نگفت ولی من سکوت‌ رو شکوندم...
ته : ا/ت
ا/ت : ب.ب.بله
ته :میگم اگه میخوای یه چند روز براي اينکه حال و هوات عوض بشه برو خونه‌ی دوستت هانا...
ا/ت: و.واقعا با.باشه ممنون...
و دیگه هم چیزی نگفت تا رسیدیم خونه.....

ویو کوک
خیلی اعصابم خورد بود آخه چرا....چرا با این مرد...ولی خب منم نقشه‌ هایی دارم...
مثل اینکه هانا گفت ا/ت بهش پیام داده که فردا میاد پیشش و یه چند روزی پیشش هست و هانا هم گفت از همون طرف هم بریم سفر ا/ت هم موافقت کرد...خب.ا/ت خانم دیگه نمیتونی تو این سفر ازم دور شی...کاری میکنم که تو همین سفر کوتاه عا*شقم شی....هر چند درد داره😈

ادامه دارد......

شرط پارت بعدی:
❤️ 7 : laik
cament : 7 💬