آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم

آنکه دائم نفسش حس تو را داشت منم
این چنین عشق تو در سینه نگهـــداشت منم.. .

آنکه در ناز فرو رفته و شاداب ، توئی
آنکه دل کاشت ولی دلهره برداشت منم....

دگر آنکه نگشود دفتر احساس ، توئی
آنکه رویای تو را خاطره پنداشت منم....

آنکه کافر به دل مومن من بود توئی
آنکه هر شعر تو را معجزه انگاشت منم.....

آنکه بر سینه ی من خنجر غم کوفت توئی
او که قامت به قد تیر بر افراشت منم.....

او که در باغ غزل گشت و خرامید توئی
او که یک بوته در این باغچه نگذاشت منم....

او که عاقل شد و راه خردش جست ، توئی
آن که در مزرعه اش بذر جنون کاشت منم ...
دیدگاه ها (۱)

#بی_تو_من ،ثانیه تا ثانیه را پیر شدممن همان کوه غرورم،که زمی...

#باز_مُقابِلَم_تویی.اَهلِ نَماز میشَوَم، جُمله نیاز میشَوَمس...

#ای_نگارا_این_دلم_دیریست_کم_طاقت_شده.مینویسم تا بخوانی با دو...

#فکرش_را_نکن...عاشقی درد است و تحقیر است ، فکرش را نکن...دست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط