«تک پارتی»
«تک پارتی»
راوی:
بارون شدت گرفته بود ولی ا.ت بدون توجه به خیس شدنش زیر درخت مورد علاقه تهیونگ نشسته بود که بوی عطر مورد علاقشو شنید و به سمتش برگشت.
-هی...میدونی چند روزه صدا تو نشنیدم؟دستتو نگرفتم؟بفلت نکردم؟عطرتو استشمام نکردم؟نمیگی دلم برات تنگ میشه؟مگه نگفتی یه لحظه هم بدون من نمی تونی زندگی کنی؟(با گریه)
+ببخشید عشقم...ولی الان که پیشتر پس گریه نکن چشای خوشگلت خراب میشه عزیزم
ا.ت ویو:
بغلم کرد و دستاشو روی موهام کشید و منو با صداش و حرفاشون آروم کرد و این خیلی برام دوست داشتنی بود.
+ا.ت یادته اولین قرارمون زیر بارون بود؟
-اولین بوسه و بغلمون هم زیر بارون بود.اصلا اولین باری که همو دیدیم داشت بارون میومد.
+پس بارون نشونه عشق بینمونه هروقت بارون و دیدی بدون من همیشه کنارتم.
-من عاشق بارون
+منم عاشق تو هم
با صدای پرستار به خودم اومدم
-من باید برم وگرنه به زور میبرنم.بعدا میبینمت عشقم
+دوست دارم
لباشو آروم بوسیدم و به سمت پرستار رفتم.پرستار چتر و بالای سرم گرفت و منم ریز گریه کردم
×خانم نمیگیرد خیس میشید بفرمایید داخل
پرستار ویو:
به درخت نگاه کردم و با خودم گفتم:
ا.ت از وقتی توی اون تصادف تهیونگ رو از دست داد به یه متوهم تبدیل شده که از صبح تا شب زیر درخت مورد علاقه تهیونگ می شینه و باهاش حرف میزنه.
"فک کنم واقعا دوری عاشق از معشوق ازت یه دیوونه میسازه"
راوی:
بارون شدت گرفته بود ولی ا.ت بدون توجه به خیس شدنش زیر درخت مورد علاقه تهیونگ نشسته بود که بوی عطر مورد علاقشو شنید و به سمتش برگشت.
-هی...میدونی چند روزه صدا تو نشنیدم؟دستتو نگرفتم؟بفلت نکردم؟عطرتو استشمام نکردم؟نمیگی دلم برات تنگ میشه؟مگه نگفتی یه لحظه هم بدون من نمی تونی زندگی کنی؟(با گریه)
+ببخشید عشقم...ولی الان که پیشتر پس گریه نکن چشای خوشگلت خراب میشه عزیزم
ا.ت ویو:
بغلم کرد و دستاشو روی موهام کشید و منو با صداش و حرفاشون آروم کرد و این خیلی برام دوست داشتنی بود.
+ا.ت یادته اولین قرارمون زیر بارون بود؟
-اولین بوسه و بغلمون هم زیر بارون بود.اصلا اولین باری که همو دیدیم داشت بارون میومد.
+پس بارون نشونه عشق بینمونه هروقت بارون و دیدی بدون من همیشه کنارتم.
-من عاشق بارون
+منم عاشق تو هم
با صدای پرستار به خودم اومدم
-من باید برم وگرنه به زور میبرنم.بعدا میبینمت عشقم
+دوست دارم
لباشو آروم بوسیدم و به سمت پرستار رفتم.پرستار چتر و بالای سرم گرفت و منم ریز گریه کردم
×خانم نمیگیرد خیس میشید بفرمایید داخل
پرستار ویو:
به درخت نگاه کردم و با خودم گفتم:
ا.ت از وقتی توی اون تصادف تهیونگ رو از دست داد به یه متوهم تبدیل شده که از صبح تا شب زیر درخت مورد علاقه تهیونگ می شینه و باهاش حرف میزنه.
"فک کنم واقعا دوری عاشق از معشوق ازت یه دیوونه میسازه"
۲.۵k
۰۶ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.