و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور ت
و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد.
جلوتر رفتم تا به شیء درخشان رسیدم .نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکرکردم ، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و من از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است...
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمی رفتم ، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آنرا می خوردم ؟؟!! گر من از گردش ایام ملولم نه عجب...
آنکه خوش دل بود از گردش ایام کجاست ؟!!
#ویسگون #ویسگونی #مفهومی #انگیزشی #دوستان #دوستانه #دلنوشته #عکس
#hakan0914
جلوتر رفتم تا به شیء درخشان رسیدم .نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است، با خودم فکرکردم ، در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و من از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است...
ولی آیا اگر به سمت آن شیء بی ارزش نمی رفتم ، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آنرا می خوردم ؟؟!! گر من از گردش ایام ملولم نه عجب...
آنکه خوش دل بود از گردش ایام کجاست ؟!!
#ویسگون #ویسگونی #مفهومی #انگیزشی #دوستان #دوستانه #دلنوشته #عکس
#hakan0914
۳.۵k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.