کنارت چای می نوشم به قدر یک غزل خواندن

.
کنارت چای می نوشم به قدر یک غزل خواندن
به قدری که نفس تازه کنم خیلی نمی مانم
.
.
بابا بزرگم همیشه تو این استکانا چای میخورد،میگفتم باباجان آخه این یه ذره چایی تو این استکان چیه اخه؟
میگفت هرچیزی کمش لذت داره ... زیادیش دلو میزنه
.
.
دیدگاه ها (۳)

.وقتی برایم دعا میکردیچَشمانم را می‌بستم و گوش‌هایم را تیز م...

☕️#باهم_گوش_کنیم تو را در روزگاری دوست دارم ،که عشق را نمی‌ ...

💕کاش می شد تمامِ آدم های غمگین و تنهایِ جهان را در آغوش کشید...

.💕یاد من باشد امروز دم صبح ؛جور دیگر باشم !بد نگویم به هوا ،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط