یه تیکه دیگه از کتاب

یه تیکه دیگه از کتاب:
مردم یا متوجه افکار من می شوند یا نمی شوند ، من یک مفسر نیستم.

یه تیکه ی دیگه:| :
یک زن قادر است خیلی چیزها را با دستهایش بیان کند یا اینکه با آن‌ها تظاهر به انجام کاری کند، در حالیکه وقتی به دست‌های یک مرد فکر می‌کنم، همچون کندهٔ درخت بی حرکت و خشک به نظرم می‌رسند. دست‌های مردان فقط به درد دست دادن، کتک زدن، طبیعتاً تیراندازی و چکاندن ماشهٔ تفنگ و امضاء می‌خورند… اما می‌توان به دستان زنان در مقایسه با دست‌های مردان به گونه‌ای دیگر نگاه کرد؛ چه موقعی که کره روی نان می‌مالند و چه موقعی که موها را از پیشانی کنار می‌زنند.
________________________________
این کتاب عالیه،فوق العادس....
راجب یه دلقک غمگین که موقع خوندنش ، مدام ب خودم میگفتم ک کاش میشد براش قهوه دم کنم ، کاش میشد تو تنهاییاش باشم و نزارم اینقدر فکر کنه ، کاش میشد براش یه قطعه از شوپن بزارم ک یکم فکرش رها شه،کاش....
(تفکراتم احمقانس!؟:|||||)
خلاصه اینکه خوندنش از واجباته:)
دیدگاه ها (۳۶)

-_-

شهر من تسلیت:(#کرمانشاه

یارو Elon Musk گفته تا یکی دو سال دیگه یه بازی بزرگه کاااامل...

پدر ناتنی من...part:³⁶𝗛𝘆𝘂𝗻𝗷𝗶𝗻:یادته جلوی چشم من ب مامانم تجا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط