قدیما کوچه تنگ بود

قدیما کوچه تنگ بود
امروز دل ما...

روزگارای قدیم مثل حالا درد نبود
قدیما یادش بخیر این همه نامرد نبود

قدیما گرمی. بازار دلا. گنج نبود
ساحل محبت زندگیمون رنج نبود
قدیما خدا میدونه که چقدر سادگی بود
قسم نان و نمک آخر مردانگی بود
قدیما محبتو. معرفتش. مقدسه
ولی حالا چی بگم که آخرای نفسه
هرکی فکر خودشه نه یاورو .دادرسی
هرچی فریاد کنی. به انتها. نمیرسی
قدیما یادش بخیر . . .

#ستایش_قلب_سربی
#دلنوشته
#خاطرات قدیمی
#نوستالژی
دیدگاه ها (۰)

چایت را بنوش بی دغدغه فردایی که آمدنش را هیچ تقویمی تضمین نک...

رفتم ڪہ نبینے پریشان شدنم راغمناڪ ترین لحظہ ے ویران شدنم راد...

در قفس خیال توتکیه زنم ، به انتظارتا که طُ بشکنی قفسپر بکشم ...

تـو از عبور جاده ها مرا بهانه کن فقط به رنگ عاشــقانه ها مرا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط