اگر این پیری به تاراج نبرد

اگر این پیری به تاراج نبرد
جوانیم را
کودکی ها اغاز خواهم کرد

#امیرعلی_قربانی

پ.ن
به ساغر نقل کرد از خم، شراب آهسته آهسته
برآمد از پس کوه آفتاب آهسته آهسته

فریب روی آتشناک او خوردم، ندانستم
که خواهد خورد خونم چون کباب آهسته آهسته

ز بس در پردهٔ افسانه با او حال خود گفتم
گران گشتم به چشمش همچو خواب آهسته آهسته

سرایی را که صاحب نیست، ویرانی است معمارش
دل بی‌عشق، می‌گردد خراب آهسته آهسته

به این خرسندم از نسیان روزافزون پیریها
که از دل می‌برد یاد شباب آهسته آهسته

دلی نگذاشت در من وعده‌های پوچ او صائب
شکست این کشتی از موج سراب آهسته آهسته
دیدگاه ها (۳۲)

داشتم از بیکاری تو پستای قدیمی میگشتمچشمم خورد به کامنتای یک...

کپشن این پست و شما بنویس🙏

در جانمدوستت دارمی جان داده استگویا جان از جانم رفته است#امی...

جام در خانه‌شان بودبازی در زمین انها بودبه داشتن جام امیدوار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط