در پس پرده یک ظهر غریب

در پس پرده یک ظهر غریب ...
من و یک خواب عجیب …!!
رازها در پس این خواب نهان است ... نهان ...

من کویــــــــــری بودم!
خالی از شور و نشاط
خالی از نغمه مرغان خوش آواز بهار ...

و فقط من بودم، ناله ے مبهم بــــــــــاد ...
خار هم، از دل دیوانه من می رویید!

آسمانم خالی
و در این پهنه ندیدم ابری!!

پس خودم باریدم …
آنقدر باریدم ...
تا کویــــــــــرم گل داد
گلی از عشق درونش رویید ...

پس تو هم باران باش
به کویر دل خود سخت ببار
و برون کن زدلت
نفرت و بیزاری را
و فقط عشــــــــــق بورز
به خودت و همه انسانها ....
دیدگاه ها (۲)

زندگیه دیگه!گاهی خستت میکنهخیلی خستت میکنهاونقد که دوس داری ...

عاشقیباید قسمته آدم بشه...وقتی شد یهو بخودت میایی میبینی یکی...

چشم هایتبه چه کسی رفته است ؟!این تنها رفته ای استکه دوست دار...

قیامت اتفاق می افتداما دقیقا بعد ازانفجار بغض یک مرد..!!..#م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط