فلک در دفتر عشقم قلم زد

فلک در دفتر عشقم قلم زد

چه اوقات خوشی داشتم بهم زد

الهی ای فلک چرخت نگردد

که چرخت ,آرزوهایم به هم زد...
دیدگاه ها (۱۳)

سلطان باید ها باش نه بنده شاید ها

بـبـیــن مشتــــی دردام‌ُ شــایـــد فـــرامــــوش کــنـــــم...

حالَمـ مثلِ ← گـرگیہ کہخــ♚ــدا توبہ شو قبولـ کردهـولــے مَر...

وقتی متولد شـدم یڪی تو " گوشـم " گفت تا آخـر عمـر باهـاتمخن...

دفتر خاطراتم حرف های زیادی برای گفتن دارد هر چه زبانم نتوانس...

پارت پنجم:داستان از دیدگاه یونگی: با جیمین در زیر شیروانی خو...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط