تو یک پایان بودی

‍‌
تو یک پایان بودی ...
چکه کردی از قلم سیاهم و برگه رو به خون انداختی
دیدگاه ها (۰)

‍‌دنیا می‌چرخد ، صحنه‌ها تکرار میشوند و نقش‌ها جابه‌جا ‍‌

هیچکس به پات نمیمونه بجز کفشات

‍‌‍‌_درون تک‌تک کلماتی که میگی تنفر داد میزنه!‍‌‍‌

‍‌ما بردگان خاطره‌هایمان شدیم ...‍‌

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط