استادم گفت زندگی را تعریف کن

استادم گفت : زندگی را تعریف کن…
گفتم..زندگی تعریف کردنی نیست…
ناراحت شد و نمره ام را صفر داد…
سالها بعد که او را دیدم که پیر شده بود و عصا به دست راه می رفت …
جلو رفتم و گفتم : زندگی را تعریف کن،ارام خندید و گفت نمره ات بیست…
زندگی را باید زیست!!!…
گفتم اون موقع باید بیست میدادی مشروط نشم.یه لگد زدم انداختمش تو جوب فرار کردم...



پروووو میخواست نمره بدهo_O
دیدگاه ها (۴)

.وقــــــتی بــــــا یـــــه نفــــــر خوشــــحــــــالـم♥♥ن...

یه دریا اشک برای ریختن دارم یه دل گرفته یه زندگی پر از خالی ...

خـوابَم نِمی بَــرَد بِه هَمـه چیز فِکر کَـرده اَمبیشتَر بِه...

ﺗــــــــﻮﮐـــــﻨــﺎﺭﻡ ﺑـــﺎﺵ ...ﻣـــــﻦ ،ﺗﻤـــﺂﻡ ﺷــﺐ ﻫـــﺎ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط