ما قبلا خیلی حرف میزدیم خوشحال بودیم حرف میزدیم ناراح

ما قبلا خیلی حرف میزدیم . خوشحال بودیم حرف میزدیم . ناراحت بودیم حرف میزدیم . میرفتیم جلو اینه حرف میزدیم هعی حرف حرف حرف تا اینکه بردنمون دکتر فک کردن ما دیوونه ایم بهمون تمرین بی حرفی دادن هر ۸ ساعت یبار قبل و بعد غذا :)
#خاص
دیدگاه ها (۶)

[ولی ناله های من در گلویم گیر کرده بود و به شکلِ لکه هآی خون...

[من روياهايم را دفن كرده‌ام درون سياه چاله‌ی مردمکِ چشمانت:)...

دم غروبی حس کردم دلم برای هیچ‌کس و هیچ‌چیز به جز تو تنگ نیست...

[هیچ کس به شما هشدار نداده بود زنانی که پایِ دویدنشان را قطع...

وقتی که ناراحت بودم ، اومدم درمورد ناراحتیم بهتون گفتم ، و م...

جیمین فیک زندگی پارت ۴۶#

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۲

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط