من سالهاست دارم با زخم هایم زندگی می کنم
من سالهاست دارم با زخم هایم زندگی می کنم
بعضی هایشان برایم رفیق بودند ،
بعضی هایشان رقیب ،
و بعضی هایشان درس ...
چه شب ها که در آغوششان نخوابیده ام ،
و چه روزها که کنارشان نزیسته ام ..
من به دردهایم ، عادت کرده ام ،
و به لطفِ زخم هایم "سخت جان" شده ام .
آنقدر که آغوشم بویِ تحمل می دهد .
پیکر من پر است از حکایت های ناگفته ای که با جایِ یک زخم ، مهر و موم شده اند .
و من کتاب هایِ نانوشته را ،
و من جایِ زخم هایم را دوست دارم ...
نگران نباش !
این زخم هم چیزِ تازه ای نیست !
کمی تحمل که کنم ؛ خوب می شود ...
👤 نرگس صرافیان طوفان
❄️ ⃟⸙BARAN
بعضی هایشان برایم رفیق بودند ،
بعضی هایشان رقیب ،
و بعضی هایشان درس ...
چه شب ها که در آغوششان نخوابیده ام ،
و چه روزها که کنارشان نزیسته ام ..
من به دردهایم ، عادت کرده ام ،
و به لطفِ زخم هایم "سخت جان" شده ام .
آنقدر که آغوشم بویِ تحمل می دهد .
پیکر من پر است از حکایت های ناگفته ای که با جایِ یک زخم ، مهر و موم شده اند .
و من کتاب هایِ نانوشته را ،
و من جایِ زخم هایم را دوست دارم ...
نگران نباش !
این زخم هم چیزِ تازه ای نیست !
کمی تحمل که کنم ؛ خوب می شود ...
👤 نرگس صرافیان طوفان
❄️ ⃟⸙BARAN
۶.۴k
۰۸ بهمن ۱۴۰۰