*به نام آفریننده عشق* ژانر:عاشقانه ،
*به نام آفریننده عشق* ژانر:عاشقانه ،
طنز کاربر انجمن نودهشتیا fatemeh.E.z
:نویسنده HAD!S ،۱۸ ویراستاران
:الهه مقدمه :تو ستاره ای… هر جا که قدم می گذاری همه را به شور می آوری. صدایت، لبخندت، نگاهت هر لحظه که آواز می خوانی، هر لحظه که می خندی، هر لحظه که چشمانت را بر دنیا می لغزانی، دل هزارن چون مرا می لرزاند. تو ستاره ای… روی صحنه می درخشی …همه را به آتش می کشی.
مائده:محی چیپس رو بزار این جا داری می زنی بخور منم بخورم محدثه:باشه بیا بخور سرکه ای مائده:دوس دارم سرکه ای محدثه:انقدر این انگشتات رو تکون نده بزار خراب نشه دلناز:بیا محی اینم لاکت برای خودم رو بزنم چه جیگره قرمز خوشملیه الهی نازی وای خخ محدثه:بچه بدبخت تا حالا لاک ندیدی مائده:محی تو هم که فقط مسخره کن محدثه:دیشب خواب بودم که احساس کردم زمین تکون خورد فکر کنم دیوونه شدم منم ..راستی بچه ها شکیبا دوستمون می خواد واسه چند روز بیاد پیش ما مائده:بیاد قدمش رو چشم شام ماهی درست کردم گشنمه پاشین بریم بخوریم محدثه:مرسی آجی زحمت کشیدی دلناز:مشغول فر کردن موهام بودم این دو تا رو بیخی بابا خودمو عشقه محدثه:دلی خوب شد بابا کشتی خودتو دلناز:مرسی خودمم می دونستم مائده:بفرمائید این از شام نیومدید مجبور شدم بیارم این جا شاممون رو پسرا هم خوردن تمام شد دلناز:پاشدم رفتم راه افتادم سمت ته باغ حوصلم سر رفته بود یه دفعه پام لیز خورد افتادم شروین نمی دونم از کجا پیدا شد اومد طرفم یه جوری نگام می کرد زل زد بهم و دستاشو دورکمرم قلاب کرد و بلندم کرد حسابی داغ کرده بودم و خجالت می کشیدم تو بغلش بودم درگوشم گفت :خیلی دوستت دارم شیطون من دلناز:شروین چت شده این چه حرفیه شروین :عاشقت شدم بخدا عاشقتم دلناز:شروین خب راستش منم خیلی دوستت دارم شروین:می دونم عزیزم
https://98iia.com/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%d8%b9%d8%b4%d9%82-%d9%86%d9%88%d8%af%d9%87%d8%b4%d8%aa%db%8c%d8%a7/
طنز کاربر انجمن نودهشتیا fatemeh.E.z
:نویسنده HAD!S ،۱۸ ویراستاران
:الهه مقدمه :تو ستاره ای… هر جا که قدم می گذاری همه را به شور می آوری. صدایت، لبخندت، نگاهت هر لحظه که آواز می خوانی، هر لحظه که می خندی، هر لحظه که چشمانت را بر دنیا می لغزانی، دل هزارن چون مرا می لرزاند. تو ستاره ای… روی صحنه می درخشی …همه را به آتش می کشی.
مائده:محی چیپس رو بزار این جا داری می زنی بخور منم بخورم محدثه:باشه بیا بخور سرکه ای مائده:دوس دارم سرکه ای محدثه:انقدر این انگشتات رو تکون نده بزار خراب نشه دلناز:بیا محی اینم لاکت برای خودم رو بزنم چه جیگره قرمز خوشملیه الهی نازی وای خخ محدثه:بچه بدبخت تا حالا لاک ندیدی مائده:محی تو هم که فقط مسخره کن محدثه:دیشب خواب بودم که احساس کردم زمین تکون خورد فکر کنم دیوونه شدم منم ..راستی بچه ها شکیبا دوستمون می خواد واسه چند روز بیاد پیش ما مائده:بیاد قدمش رو چشم شام ماهی درست کردم گشنمه پاشین بریم بخوریم محدثه:مرسی آجی زحمت کشیدی دلناز:مشغول فر کردن موهام بودم این دو تا رو بیخی بابا خودمو عشقه محدثه:دلی خوب شد بابا کشتی خودتو دلناز:مرسی خودمم می دونستم مائده:بفرمائید این از شام نیومدید مجبور شدم بیارم این جا شاممون رو پسرا هم خوردن تمام شد دلناز:پاشدم رفتم راه افتادم سمت ته باغ حوصلم سر رفته بود یه دفعه پام لیز خورد افتادم شروین نمی دونم از کجا پیدا شد اومد طرفم یه جوری نگام می کرد زل زد بهم و دستاشو دورکمرم قلاب کرد و بلندم کرد حسابی داغ کرده بودم و خجالت می کشیدم تو بغلش بودم درگوشم گفت :خیلی دوستت دارم شیطون من دلناز:شروین چت شده این چه حرفیه شروین :عاشقت شدم بخدا عاشقتم دلناز:شروین خب راستش منم خیلی دوستت دارم شروین:می دونم عزیزم
https://98iia.com/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%be%d8%b1%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%ae%d8%b4-%d8%b9%d8%b4%d9%82-%d9%86%d9%88%d8%af%d9%87%d8%b4%d8%aa%db%8c%d8%a7/
۱۲.۳k
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.