تو چه رد ه به چشمان تو عادت ردم

تو چه ڪردے ڪه به چشمان تو عادت ڪردم
روز و شب در طلبت سخت عبادت ڪردم

شدم از دیدهء تو مست و نوشتم شعری
به فدایت گلِ من، باز جسارت ڪردم

ڪشف ڪردم لب مستانهء الڪل گونت
از همان روز به پیمانه خیانت ڪردم

دوستت دارم و این عشق ندارد شعبه
بر سر عشقِ تو با خلق رقابت ڪردم

آنقدر خوب و عزیزے ڪه برایت هر شب
از خدایم طلب اوج سعادت ڪردم

گر چه رفتے و ندیدے همه احساسم را
هر چه شعرست براے تو ڪتابت ڪردم

آخر از سردے رفتار تو رنجید دلم
سخت دلگیر شدم، باز نجابت ڪردم

گفته بودے چه ڪسے روز قیامت را دید؟
من براے تو به پا روز قیامت ڪردم

تو ڪه از فاصله ها هیچ نمے ترسیدی
من ولے فاصله را باز رعایت ڪردم

چشم من بود به ساعت ڪه ببینم رویت
بعد ڪوچت بخدا پشت به ساعت ڪردم..
دیدگاه ها (۵)

💚💛💚چشم های تـو عجب کهنـه شرابی داردبـه تـو وابسته شدن خانـه ...

ای کـوچـه ی قـدیـمیِ دیـدارِ ما، سلام!دیوارهای خشت بـه خشت آ...

امشب ای ماه کجایی که دلم غمگینست..دیده بگشا که مرا آمدنت تسک...

یه وقت تنها نری جایی ،که از تنهایی میمیرماز اینجا تا دمِ در ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط