دست گذاشتم رو یکی که یک قشون خاطر خواشن

دست گذاشتم رو یکی که یک قشون خاطر خواشن
همشون هنر دارن، یا شاعرن یا نقاشن
یا که پشت پنجرش با گریه گیتار می زنن
یا که مجنون میشن و تو کوچه ها جار می زنن
دست گذاشتم رو یکی که عاشقم نمی دونست
سر بودم از خیلیا و لایقم نمی دونست
دست گذاشتم رو یکی که مجنونا دیوونشن
همه ی شاهزاده ها، دربون دور خونشن

دست گذاشتم رو یکی که همه دور و برشن
مردشن، دیوونشن، مجنونشن، پرپرشن
دست گذاشتم رو یکی که عاشقاش زیادین
همه جورشو داره، هم عجیبن، هم عادین
دست گذاشتم رو یکی که نه سفیده نه سیاه
ظاهرش گندمیه، به چشمم اما کیمیا
دیدگاه ها (۶)

هوا شرجی، خیابان خیس، با کفش کتانی‌هاچه آسان زندگی را می‌دوی...

حرف دل،،،

تو ماه را دوست داری و من ماه هاست که تو را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط