همه جان میکنم ز فدایت گل هستی

همه جان میکنم ز فدایت گل هستی
دگری نیست مرا به غیر تو گل هستی
نکنه از دل من تاب و توانی ببری
بزنی بر زمین و جگری چاک کنی گل هستی
به خدا نیست مرا غرضی جز نظرت
منتظر اشارت بودم که بیام با سینه ی چاک چاک گل هستی
نظری کن که بیام به وصالت سینه خیز
به وقت اذان تنها توئی
دیدگاه ها (۱)

.

یا علی گفتم جنونم باز هم بسیار شدنقطه بودم حب حیدر دور من پر...

به خدا غرضی نداشتم...

لطف زینب خاک را زر میکند...دخت حیدر کار حیدر میکند...حفظ عصم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط