مرغ آمین درد آلودی است کآواره بمانده

مُرغ آمین درد آلودی است کآواره بمانده

رفته تا آنسوی این بیدادخانه

بازگشته رغبتش دیگر زِ رنجوری نه سوی آب و دانه

نوبت روزِ گشایش را

در پی چاره بمانده

می شناسد آن نهان بین نهانان (گوش پنهان جهان دردمند ما)

جور دیده مردمان را

با صدای هردم آمین گفتنش، آن آشنا پرورد

می دهد پیوندشان درهم

می کند از یاس خُسران بارِ آنان کم

می نهد نزدیک با هم، آرزوهای نهان را.

بسته در راهِ گلویش او

داستان مَردُمش را.


شاعر: نیما یوشیج
دیدگاه ها (۵)

هیچکی قدره گل یاس و ندونست!گل یاسمیخواس بمونه!نتونست...دیر ش...

تا ❤ خدا❤ بنده نواز است به خلقش چه نیاز..؟؟

از آدم‌های پر توقع فاصله بگیراینها مقیاست را به هم می‌زنندو ...

من خودمم نہ خاطره منظره ام نہ پنجرهمن یہ هواے تازه ام نہ انع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط