مُرغ آمین درد آلودی است کآواره بمانده
مُرغ آمین درد آلودی است کآواره بمانده
رفته تا آنسوی این بیدادخانه
بازگشته رغبتش دیگر زِ رنجوری نه سوی آب و دانه
نوبت روزِ گشایش را
در پی چاره بمانده
می شناسد آن نهان بین نهانان (گوش پنهان جهان دردمند ما)
جور دیده مردمان را
با صدای هردم آمین گفتنش، آن آشنا پرورد
می دهد پیوندشان درهم
می کند از یاس خُسران بارِ آنان کم
می نهد نزدیک با هم، آرزوهای نهان را.
بسته در راهِ گلویش او
داستان مَردُمش را.
شاعر: نیما یوشیج
رفته تا آنسوی این بیدادخانه
بازگشته رغبتش دیگر زِ رنجوری نه سوی آب و دانه
نوبت روزِ گشایش را
در پی چاره بمانده
می شناسد آن نهان بین نهانان (گوش پنهان جهان دردمند ما)
جور دیده مردمان را
با صدای هردم آمین گفتنش، آن آشنا پرورد
می دهد پیوندشان درهم
می کند از یاس خُسران بارِ آنان کم
می نهد نزدیک با هم، آرزوهای نهان را.
بسته در راهِ گلویش او
داستان مَردُمش را.
شاعر: نیما یوشیج
۲.۷k
۱۰ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.