قسمت ششم
قسمت ششم :
بچه ها توی کلاس همه درحال درست کردن کاپ کیک هستن:
لوهان :خیلی خمیرش خوب شده ....امم میگم بکیون تو داری
خمیر درست میکنی یا شربت این چیه ؟؟
بکیون: اوه ....خدا من اصلا آشپزیم خوب نیست عاه دی او بیا کمکم
دی او :خیلی خوب
همه کارشون تموم میشه و معلم سوهو میاد:
سوهو:اومممم چه بوی خوبی میاد ....راستی یادتون باشه این کاپ کیک هارو به کسی که بهش علاقه دارید بدید این برای اینکه بهش بگید که دوسش دارید
لوهان:سهون عزیزم رو پیدا میکنم و بهش میدم
بکیون:دلم میخواد اون روبدم به چانیول ولی لی چی؟؟ اونم داره تلاش میکنه آه فراموشش کن ...ولی نمیتونم
دی او :برم بدمش به تاعو ولی اگه بهش بدم یعنی اینکه دوستش دارم .....نع صبر میکنم بعد به هرکی دلم خواست میدم.
خونه ی بکیون و دی او:
بکیون و دی او :سنگ کاغذ قیچی ......
بکیون:من بردممممم من اول میرم حموم ....
دی او:میشه منم بیام ؟؟/نع تو چیزی......
دی او :خیلی خوب ....
بکیون حمومش رو میکنه و نوبت دی او میشه که آب قطع میشه
دی او :من بدبخت ....آههههه مجبورم برم حموم عمومی
بکیون :آره برو پارک آبی و حموم کن این هم پول ...تقصیر خودته شانس نداری
دی او :آب رو تموم کردی میگی شانس ندارم 0____0!!!
دی او کارتی که کای بهش داده بود رو بر میداره و میره حموم خانواده ی کای :
دی او :سلامم
کای:اوه سلام دی او
دی او:اممم من اومدم حموم واسه ی 4 دقیقه آب هست دیگه کای:آره
دی او توی دلش: وای نمیدونستم کای کار میکنه و به پدرو مادرش کمک میکنه چه پسر گلی
کای:هیی چرا اینطوری نگام میکنی ؟؟؟ مور مورم شد!!
دی او :من بیاید این رو بگم دزدکی نگاه نکنی ها
کای:خیلی خوب برو حمومت رو بکن ..........
بچه ها توی کلاس همه درحال درست کردن کاپ کیک هستن:
لوهان :خیلی خمیرش خوب شده ....امم میگم بکیون تو داری
خمیر درست میکنی یا شربت این چیه ؟؟
بکیون: اوه ....خدا من اصلا آشپزیم خوب نیست عاه دی او بیا کمکم
دی او :خیلی خوب
همه کارشون تموم میشه و معلم سوهو میاد:
سوهو:اومممم چه بوی خوبی میاد ....راستی یادتون باشه این کاپ کیک هارو به کسی که بهش علاقه دارید بدید این برای اینکه بهش بگید که دوسش دارید
لوهان:سهون عزیزم رو پیدا میکنم و بهش میدم
بکیون:دلم میخواد اون روبدم به چانیول ولی لی چی؟؟ اونم داره تلاش میکنه آه فراموشش کن ...ولی نمیتونم
دی او :برم بدمش به تاعو ولی اگه بهش بدم یعنی اینکه دوستش دارم .....نع صبر میکنم بعد به هرکی دلم خواست میدم.
خونه ی بکیون و دی او:
بکیون و دی او :سنگ کاغذ قیچی ......
بکیون:من بردممممم من اول میرم حموم ....
دی او:میشه منم بیام ؟؟/نع تو چیزی......
دی او :خیلی خوب ....
بکیون حمومش رو میکنه و نوبت دی او میشه که آب قطع میشه
دی او :من بدبخت ....آههههه مجبورم برم حموم عمومی
بکیون :آره برو پارک آبی و حموم کن این هم پول ...تقصیر خودته شانس نداری
دی او :آب رو تموم کردی میگی شانس ندارم 0____0!!!
دی او کارتی که کای بهش داده بود رو بر میداره و میره حموم خانواده ی کای :
دی او :سلامم
کای:اوه سلام دی او
دی او:اممم من اومدم حموم واسه ی 4 دقیقه آب هست دیگه کای:آره
دی او توی دلش: وای نمیدونستم کای کار میکنه و به پدرو مادرش کمک میکنه چه پسر گلی
کای:هیی چرا اینطوری نگام میکنی ؟؟؟ مور مورم شد!!
دی او :من بیاید این رو بگم دزدکی نگاه نکنی ها
کای:خیلی خوب برو حمومت رو بکن ..........
- ۱۰.۹k
- ۰۱ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط