روزی مردی درحال مرگ بودحالش به شدت بدبوددکترکه ازکش

روزی مردی درحال مرگ بود...حالش به شدت بدبود...دکترکه ازکشوری دورآمده بود گفت روش من بابقیه دکترهافرق داردوکاملاموثراست.
من ازروش آوازخواندن تورامداواخواهم کرد.خوانواده مردکه خوشحال بودن گفتند
چه کسی بایدآوازبخواد؟؟؟
دکترگفت خواننده بایدفردی دیوانه وبی عقل باشد.شماکسی رامی شناسید؟؟؟
پسرکوچک کمی فکرکردوگفت خواننده ای روان پربش رامی شناسم.
دوستم رفیق اوست بگویم بیاید؟؟؟طبیب گفت فورااورامطلع کنید.
پسررفت وباخواننده بازگشت.مردبیمارکه چهره ی ترسناک اورادیدازترس فریادی زد.وساکت شد.دکترگفت هنگام خواندن اومی خوابدوبعدازآوازبیدارمی شودوخوب شده است.خواننده رفت .مردراصداکردندولی اودیگربیدارنشد.اومرده بود.دکترگفت خواننده که بود؟؟؟؟پسرگفت :نامش (((تتلو)))بود.ناگهان دکترگفت پسرک ابله صدای این مردک رافردسالم بشنودراهی گورستان می شود.لعنت برتوباد. من گفتم خل وضع باشدنه اینکه صدایش مثل چنگ گربه برروی شیشه باشد.دکتر:من تاکنون صدایی به زشتی صدای اونشنیده ام.خداپدرت رابیامرزد.اوازترس صدای اومرده است.خخخخ