گاهی آدم رمانی نیمه تمام دارد، می رود خانه چای دم می کند،
گاهی آدم رمانی نیمهتمام دارد، میرود خانه چای دم میکند، سیگاری زیر لب میگذارد، تکیه به بالشی میدهد و نرم نرم میخواند. خب، بدَک نیست. برای خودش عالمی دارد، اما بدبختی این است که هر شب نمیشود این کار را کرد.
آدم گاهی دلش میخواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار دارد دورهاش میکند.
اما کو تا یکی این طور و آن همه اُخت پیدا بشود؟!
آدم گاهی دلش میخواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار دارد دورهاش میکند.
اما کو تا یکی این طور و آن همه اُخت پیدا بشود؟!
۴.۰k
۲۶ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.