میخواستم بگویم من اینروزها زمان بیشتری برای خودم میگذا

می‌خواستم بگویم من این‌روزها زمان بیشتری برای خودم می‌گذارم و دوست دارم او هم بیشتر مراقب خودش باشد، می‌خواستم بگویم شب‌ها قبل از خواب حواسش به دمای اتاقش باشد؛ نیمه شب‌ها هوا سرد می‌شود، می‌خواستم بگویم بدون فکر و آرام بخوابد، صبح‌ها زودتر بیدار شود و هوای فرح‌بخش هنگام طلوع را عمیقا نفس بکشد، می‌خواستم بگویم غصه‌ی هیچ چیز را نخورَد. اما نگفتم، ترسیدم حضورم آرامشش را به‌هم بریزد، ترسیدم برای حالِ خوبش برنامه‌ریزی کرده‌باشد و با حرف‌هام، تمام برنامه‌هاش را به‌هم بریزم. چیزی نگفتم، نفس عمیقی کشیدم، تمام احساسم را بلعیدم و برای تسکین، پیش خودم گفتم او آدمِ محتاطی‌ست، حواسش به خودش هست حتما.
پتو را روی صورتم کشیدم و سعی کردم آرام و بدون فکر بخوابم. سعی کردم صبحِ زود بیدار شوم و روز خوبی را برای خودم بسازم.
کسی نگفته‌بود، خودم می‌دانستم باید آرام و بدون فکر بخوابم و زودتر بیدار شوم و حواسم بیشتر به خودم باشد.
خودم می‌دانستم...

#نرگس_صرافیان_طوفان


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉
دیدگاه ها (۰)

همه ما تو چرخ و فلک زندگی جایی واسه خودمون داریم؛جایی که ثاب...

خوب است که قوی‌تر می‌شویخوب است که شکست، از تو انسان جسورتری...

#نزار_قبانی دوست داشتنی می‌فرماید: عشق این استکه مردم ما را ...

وقتی یه چیز زیبا توی کسی دیدی حتما بهش بگو ؛شاید واسه تو یه...

جیمین فیک زندگی پارت ۶۰#

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط