بسم رب الشهداء و الصدیقین

بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن

#رضایت_مادر
دوستانش را صبح زود آورده بود خانه, #زیارت_عاشورا بخوانند. بساط صبحانه را هم آماده کرده بود.
بعد زیارت, شروع کردند به #بازی_گوشی. نزدیک ساعت کلاس های #مسجد بود. سعید گفت:خُب بچه های خوب, وقتش که بریم مسجد تا کلاس ها رو شروع کنیم.

بچه ها #سفره رو جمع کردند, ظرف و ظروف را هم به #آشپزخانه بردند, بعد به طرف مسجد راه افتادند.

می خندیدند و می رفتند. سعید مسئول #بچه_ها بود. تا گفت:خداحافظ گفتم:سعید؟! گفت:بله مامان؟ گفتم:این چه وضعیه برای خونه درست کردی؟

گفت:خب بچه اند مامان, #ثواب داره. از مسجد که برگشتم کمک می کنم خونه رو جمع و جور کنیم, خوبه؟ گفتم:نخیر, همین الآن باید بری آشپزخونه, همه این ریخت و پاش ها رو مرتب کنی. بچه ام دیگر روی حرفم حرفی نزد.

گفت:چشم #مامان, اینکه ناراحتی نداره. آمد و ریخت و پاش ها را هم جمع کرد
. گفت:مامان جان #راضی شدی؟ حالا می تونم برم؟ گفتم:آره پسرم, دستت درد نکنه. برو به سلامت.
منبع:کتاب #شهیدان_اینگونه_بودند
سردار #شهیدغلامرضا_مستوفی

{{پیـــــچ رسمــــــــــے}}
راهیــــــــــاڹ نــــــــــور

http://line.me/ti/p/%40vmj9893w
http://line.me/ti/p/%40vmj9893w

تــــــــــا شہــــــــــادت
#شهدا
دیدگاه ها (۴)

به گزارش مصاف، بسیج دانشجویی دانشگاه شریف در راستای شفاف‌ساز...

قسم دروغ خطرناک است :مرحوم طبْرِسی، از ابن عباس نقل می‌کند ک...

دانلود سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع محمد(ص)خاتم الانبیاء...

""اصل استصحاب""استصحاب یا اعتبار حالت سابق اصلی در اصول فقه ...

✍سالروز شهادت شیخ سعید...🌹شهید حجت الاسلام سعید بیاضی زاده.....

You must love me... P5

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط