مپرس از روزگارم مهربان حال مرا تنها

مپرس از روزگارم مهربان! حال مرا تنها،
عقیق اصل داند کنج بازار بدل کاران!

فغان! زین بار سنگین تا کمر وامانده ام در گِل،
خوشا در این میان، احوال بی عقلان، سبکباران!
دیدگاه ها (۵)

تبریز ریخت هرچه که تب داشت در تنمتا عشق را شکسته تر از #بم ک...

به نام خدای یگانه که با نامش (هیچ) چیزی در آسمان و زمین زیان...

رنجِ‌دنیا فکرِعُقبیٰ داغِ‌حرمان دردِ دل یک نفس هستی به دوشم ...

ᴘᴀʀᴛ22

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط