ویو کلارا

ویو کلارا
که فلیکس داد زد
√بیاریدش تو عمارت من....
فلیکس و اون هر..زه رفتن و بادیگاردا اومدن و گرفتنم با گریه گفتم
=ولم کنید
منو بردن داخل ماشین و دردی رو گردنم حس کردم و سیاهی...
------------------------
بیدار شدم داخل یه اتاق کوچیک بودم و یه لباس خدمتکاری کنار تخت بود (عکسشو میزارم)که در باز شد و اون هر..زه اومد تو
$دختره زشت...اومدم قوانین و بگم بهت میخواست خدمتکار بیاد ولی باید خودم تکلیفم و باهات روشن کنم
۱-با جونگین حرف نمی‌زنی و درحد یک خدمتکار رفتار میکنی باهاش....
۲-بیرون رفتن ممنوع
۳-به من و فلیکس احترام میزاری وگرنه توسط فلیکس تنبیه میشی
۴-استراحت نداری
۵...
نتونستم تحمل کنم و داد زدم
=خفه شو بابا دختره هرزه با داداشم چیکار کردی تو خودت خیلی زشتییییی
------------++++++++


بریم ببینیم آت و کوکی در چه حالن....

ویو آت.
چند روزه برنگشتن....ازشون خبری ندارم ولی فکر کنم دارن تحقیق انجام میدن در زدن رفتم ببینم کیه که....

برگردیم سر داستانمون با کلارا

ببخشید من خیلی فعالیتم کم شده سعی میکنم زود زود بزارم....🙃❤️❤️❤️
دیدگاه ها (۱۱)

کسی هایرایز داره که اکانتش نو.ب نباشه؟متوسط باشه؟

کامنتا

کامنتا

برگشتممممم بخاطر کاپمممم پارت بعدی تو کامنتا

پارت۳ [دیوانه وار عاشق]ناشناس:(همون پسره) ددیو کوفت آنقدر ...

فصل دوم ( چرا من؟) پارت اول🗿🎀ویو ات: بعد از اون موقع که سر م...

Part²

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط