دچار غمینی مزم

دچارِ غَمڪَینـیِ مُزمِڹ

شُـــــده اَم

بی هیـچ اَشـڪی

بی هیچ بُغضـی

فقط یڪ نڪَاهِ خیره

فقط یڪ سُڪوت ِ لَعنَتـــی..
دیدگاه ها (۱)

از دنیایی که خورشید هم در آن به رفتن مبتلا بود چه انتظاری دا...

بهش گفتم :می‌ترسمـ . . .می‌ترسمـ یه روزی بیادڪه حضورت رو احس...

#داستان_شبمردی میگفت: خانمم همیشه میگفت دوستت دارم. من هم گذ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط