قلم شکست

قلم شکست

در نبردی کوتاه

به اجبار سخن نمی راند

تو را یاد نمی کرد

دلتنگت نمیشد
اه نمیکشید و به درو دست ها خیره میشد .
دیدگاه ها (۲)

O marriage-bells, your clamor tellsTwo weddings in one breat...

داستان کوتاه ..جهانی بیاندیشیم .معجون آرامشروزی انوشیروان بر...

و................................خداوند .برای دلبستگی ترا بر...

المپیک سالمندان!در تصاویر زیر مسابقات ورزشی سالمندان که تحت ...

به یاد روی تو،رو بر حجاز خواهم کرد و روسری تورا جانماز خواهم...

پارت ۷ ( یک قلب بیرون از تن )ویو چویاوقتی آتسوشی اینو گفت تر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط