داستانعاشقانهمیناوپلنگ

#داستان_عاشقانه_میناوپلنگ
بخون داستان عاشقانه مینا وپلنگ داستان واقعی ۴
پلنگ شیفته جادوی چشمان سرخ ستاره گون مینا و آواز زیبایش شده بود به طوری که هر شب به دیدارش می آمد و سر خود را از پنجره به درون کلبه مینا می انداخت. کم کم داستان عشق مینا و پلنگ در روستا پخش شد و مردم از رفت و آمد پلنگی به ده آگاه شدند.

روزها مینا به جنگل می رفت و شبها پلنگ به خانه او می آمد. مردم که از این جریان باخبر شدند هر شب کمین می کردند پلنگ را ببیند. برخی ها هم با تفنگ منتظرش بودند.
ولی وقتی به عشق مینا و او پی بردند از کشتنش منصرف شدند. خیلی از مردم هم می ترسیدند شبها بیرون بروند. بعضی ها هم می دیدند که پلنگ بعضی وقتها که می اومد با خود شکاری مانند تیرنگ (یا همان قرقاول) ، کبک و یا شوکا به خانه مینا می آورد.
برخی از پسرهای جوان ده که مینا را دوست داشتند ، پلنگ را در جای رقیب خود می دیدند و حسادت می کردند. یکی از آنها هر شب پشت در خانه مینا می رفت تا سایه و شبح مینا را روی پرده اتاق پنجره اش ببینید و اینکه هر شب تا دیر وقت چراغ خانه اش روشن بود برایش عجیب بود فکر می کرد که مینا عاشق اوست و به خاطر او بی خواب است. تا اینکه فهمید او منتظر پلنگی هست و بعد از آن حسرت می خورد که کاش پلنگی بود.

پلنگ دیگر یکی از اهالی کندلوس شده بود. بعضی از بستگان مینا هم از روی شرم تلاش می کردند داستان را پنهان نگاه دارند. مدتی گذشت تا اینکه در روستای کناری کندلوس یعنی نیچکوه عروسی دختری به نام آهو خانم بود.

همه اهالی کندلوس به عروسی دعوت شده بودند. دخترها و زنهای ده از روی دلسوزی واسه مینا که تنها زندگی می کرد یا از روی ترس که مبادا با پلنگ تنهاش بگذارند او را به زور و کشان کشان بدون آنکه لباس نویی بر تنش کند به عروسی بردند. دل مینا در کندولوس جا مانده بود می دانست حتما پلنگ امشب می آید.

در شب عروسی بیشتر مردان تفنگ به دست بودند و خطر بزرگی پلنگ را تهدید می کرد. چون او حتما رد و بوی او را می گرفت و به نیچکوه می آمد.
شب هنگام پلنگ به روستا آمد ولی مینا را نیافت. بوی مینا را دنبال کرد و به سوی روستای نیچکوه به راه افتاد.
ادامه دارد
دیدگاه ها (۱)

#کتاب_بخوان سفرهای گالیورسفرهای گالیور، هجویه ای به یاد ماند...

جشن های ایرانی چهار شنبه سوری

#جشن_ایرانیبخون جشن های ایرانی چهارشنبه سوری

ترسناک ۲

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

بسم الله الرحمن الرحیمپاسخ قسمت دوم :علامه طباطبائی ره فرمای...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط