یک اربعین........
یک اربعین........
قافله با کاروان سالاری زینب رسید
خواهری باغصه واندوه جان برلب رسید
قافله بعد از چهل منزل اسارت آمده
کاروان در نینوا بهر زیارت. آمده
کاروانی که تمام راه بودش سلسله
جای تسکین سنگ شامی بود و دست و هلهله
کاروانی که بلا پشت بلا را دیده است
داغ روی داغ در دشت بلا را دیده است
دیده است اینجا پریشان گشتن احساس را
علقمه ، دریای خون افتادن عباس را
در همین جا دیده زینب آسمانی تار را
یک بدن در قتلگه با دشتی از نیزار را
یک بدن بود و هزاران زخم بود و همهمه
قتلگه بود و صدای ناله های فاطمه
یک بدن زخمی هزاران نیزه و شمشیر بود
پاره پاره پیکری پنهان به زیر تیر بود
در همین جا سنگ ها را نیزه ها را زد عقب
خواهری بوســید رگهای گــلو را با ادب
یاحسین (ع).......................
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
قافله با کاروان سالاری زینب رسید
خواهری باغصه واندوه جان برلب رسید
قافله بعد از چهل منزل اسارت آمده
کاروان در نینوا بهر زیارت. آمده
کاروانی که تمام راه بودش سلسله
جای تسکین سنگ شامی بود و دست و هلهله
کاروانی که بلا پشت بلا را دیده است
داغ روی داغ در دشت بلا را دیده است
دیده است اینجا پریشان گشتن احساس را
علقمه ، دریای خون افتادن عباس را
در همین جا دیده زینب آسمانی تار را
یک بدن در قتلگه با دشتی از نیزار را
یک بدن بود و هزاران زخم بود و همهمه
قتلگه بود و صدای ناله های فاطمه
یک بدن زخمی هزاران نیزه و شمشیر بود
پاره پاره پیکری پنهان به زیر تیر بود
در همین جا سنگ ها را نیزه ها را زد عقب
خواهری بوســید رگهای گــلو را با ادب
یاحسین (ع).......................
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
۲۶۳
۱۶ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.