من و تو مال هم بودیم

🍂


من و تو مال هم بودیم
اما روزگار تا خواست زندگی را به من و تو گره بزند مدادش شکست
و جای نام ما از هم گسسته شد
آنقدر سرش شلوغ بود
فراموش کرد نام ما را و تلاقی داد زندگی هامان را به آدمهای دیگر
همان اشتباهی هایی که نقش سایه برسرمان را ادا کرده بودند
حالا تا می آیم شکایت نامه ایی تنظیم میکنم خداحکم میکند این ادمها سهمی از خوابی بودند که او برایمان دیده بود
کاش خواب های خدا هم چپ میشد
کاش.
دیدگاه ها (۴)

خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند تا فراموش شود یاد تو هرچند نش...

واسه اونی که دوستش داری وقت بذار...نذار به نبودنت عادت کنهنذ...

نمی‌دانمما از هم دور بودیمیا زمانه از مافاصله‌ی من از تودورت...

چون پرستویی که در پرواز نیست بالِ احساسِ  من امشب باز نیست پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط